وقتی بکن باوئر او را "مسی" آلمان خواند، خیلی ها با تعجب به قیصر فوتبال نگاه کردند، چون سطح تکنیکی او را از مسی کمتر می دانستند، اما در ریو، دقیقه113...
1) "وقتی بکن باوئر او را "مسی آلمان" خواند، خیلی ها با تعجب به قیصر فوتبال نگاه کردند، چون سطح تکنیکی او را از مسی کمتر می دانستند، اما در ریو، دقیقه 113 فینال جام جهانی، صحبت بکن باوئر رنگ حقیقی به خود گرفت. "ماریو گوتزه" با سوپرگلی که به آرژانتین زد، نشان داد دارای چه ذهنیت بالایی است. فرزند خوانده قیصر، همان سوپر ماریوی واقعی، متولد باواریا ایالت آزاد ژرمنها با 22 سال سن در کنار پله جزو جوانترین گلزنان فینال جام جهانی نامش را با طلا بر پیکره کتاب تاریخ فوتبال، نوشت.
2) در جام رکوردها، آلمان تاریخ ساز بزرگ فوتبال بود. آنها با 18 گل زده، برای سومین دوره متوالی (2010 با 16 و 2006 با 14 گل) رکورد بهترین خط حمله جام را به نام خود ثبت کردند تا از این حیث بهتر از برزیل و ایتالیا و هلند باشند. ژرمن ها نخستین اروپایی فاتح جام جهانی در قاره آمریکا بودند. آنها در این جام بیشترین تعداد بازی یک تیم ملی در جام جهانی را با 106 دیدار به نام خود ثبت کردند و نخستین تیم بودند که از مرز 100 بازی در جام جهانی عبور کرد. آنها با 224گل زده بهترین خط حمله تاریخ جام جهانی را به خود اختصاص دادند. میروسلاو کلوزه هم در 24 بازی جام جهانی 16گل به ثمر رساند تا رکورد رونالدو را در سرزمین قهوه پشت سر بگذارد. آنها حالا با پیروزی مقابل آرژانتین کلکسیون 4 شان را ست کردند، 4 قهرمانی، 4 نایب قهرمانی و 4 مقام سومی در جام جهانی، یک آمار فوق العاده از عقابهای فوتبال. حالا آنان پس از برزیل 5 ستاره و بالاتر از ایتالیای 4 ستاره قرار دارند تا پرافتخارترین تیم اروپا باشند. آنها بدترین شکست یک میزبان جام جهانی را به برزیل با جشنواره گل تحمیل کردند تا جونینیو پرنامبوکانو پس از آن تحقیر تاریخی بگوید "پیروزی آلمان، پیروزی فوتبال بود"
3) یوآخیم لو سرانجام موفق شد نام خود را در کنار ژوزف سپ هربرگر، هلموت شوئن و فرانس بکن باوئر در تالار افتخارات فوتبال آلمان و جهان ثبت کند. او که پس از 8 سال هدایت یک نسل جوان موفق شد چهارمین ستاره را برای "د اف ب" (فدراسیون فوتبال آلمان) به ارمغان بیاورد. خیلی ها به خاطر ناکامی های تاریخی اش در دو نیمه نهایی جام جهانی 2010 مقابل اسپانیا و یورو 2012 مقابل کم ستاره ترین ایتالیای تاریخ، او را مرد دیدارهای بزرگ نمی دانستند اما آقای شیک پوش آمده بود تا خط بطلانی بر تمام انتقادها بکشد، او همان مردی است که از بازی دادن به جوانها ابایی نداشته و ندارد و با همین جوانها، قهرمانی جهان را از آن خود کرد.
4) لیونل مسی، هنوز برای خدایی کردن در سرزمین نقره راه زیادی را باید برود. اگر مارادونا در جام جهانی 1986 این افتخار را نصیب هموطنانش کرد تا برای دومین بار طعم قهرمانی جهان را بچشند، مسی هرگز در قامت او ظاهر نشد. مارادونا برای قهرمانی از هیچ چیز دریغ نداشت حتی از گلزنی با دست تا انتقام کشورش از ساکسونهای استعمارگر بگیرد، تا با سوپرپاسی برای بوروچاگا، قهرمان جهان را عوض کند اما مسی در حساسترین دیدار فوتبالی زندگی اش، بازهم ناتوان ظاهر شد و این ناتوانی را می شد از آن ضربه ایستگاهی دقیقه 122 که به آسمان ریو فرستاد مشاهده کرد.